مرد تنها (یه مرد)
با صدای بی صدا
مثه یه کوه بلند
مثه یه خواب کوتاه
یه مرد بود،یه مرد
با دستای فقیر
با چشمای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود،یه مرد
شب با تابوت سیاه
نشست توی چشماش
خاموش شد،ستاره
افتاد...روی خاک
سایهاش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره،قطره
قطره ی آب،قطره ی آب
در شب بی تپش
این طرف،اون طرف
میفتاد تا بشنفه
صدا،صدا...
صدای پا،صدای پا...
خواننده:فرهاد مهراد
شاعر:شهریار قنبری
آهنگساز:اسفندیار منفردزاده
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
.: Weblog Themes By Pichak :.